" جسم سختم "
نگو هرگز که طعم لذتی نیست
میان روح من با جسم سختت
نگو این جمله را بی هیچ تفسیر
نکن هرگز مرا در اوج تحقیر
که من زیبایی روح و تننت را
میان جمله هایم می ستایم
و تنها آرزویم که بمانی
میان بستر سرد نگاهم
و باور کن که بیش از تو ملولم
از این سردی
از این سختی به به جسمم
و باور کن که در این تلخ کامی
... به گرمای تننت من بی گناهم !
چی بگم ئالله...
مغرم کار نمی کنه!
خوشم اومد ولی کمی هم زیادی...
هیچی یه وقت حرفام ناراحتت می کنه...
فعلناااا...
:(
بیاتابرایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است
من از طعم تصنیف در متن ادراک یک کوچه تنها ترم
و خاصیت عشق اینست
کسی نیست،
بیا
صدا کن مرا
صدای تو خوب است
صدای تو سبزینه ی آن گیاه عجیبی ست
که در انتهای صمیمیت حزن می روید
بیا
ذوب کن در کف دست من جرم نورانی عشق را
بیا
آب شو مثل یک واژه در سطر خاموشی ام
بیا
با من بیکس تنها شده بمان
بیا
.......
ما زفیض عاشقی افتادگی آموختیم گر چه از داغ محبت چون شقایق سوختیم
بیاتابرایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است
من از طعم تصنیف در متن ادراک یک کوچه تنها ترم
و خاصیت عشق اینست
کسی نیست،
بیا
...
برهنه
بگو برهنه به خاکم کنند
سرا پا برهنه!
بدان گونه که عشق را نماز می بریم...
که بی شایبه
حجابی با خاک...
عاشقانه در آمیختن می خواهم
~~~
سلام!
حضرت عشق به روز شد...
منتظرتم...
پس فعلا...
-------- یا حق !---------