چه کسی غیر از تو ...

و خدا حافظ اشک های تو و احساس من و بارش باران باشد!

چه کسی غیر از تو ...

و خدا حافظ اشک های تو و احساس من و بارش باران باشد!

روزی عشق ...

 

یه روز عشق و فضولی و حسادت و دیونگی با هم قایم موشک بازی می کردن بعد فضولی

حسادت رو پیدا می کنه حسادت از روی حسودیش به دیونگی میگه عشق پشت گل سرخ قایم

شده دیونگی خاری رو بر می داره و به طرف عشق پرتاب میکنه و عشق برای همیشه کور میشه

دیونگی قول میده تا اخر عمرش پیش عشق بمونه و تنهاش نذاره و قول میده جای چشم های عشق باشه برای همینه هرکی عاشق میشه دیونست.....

تو ...

 

 تو آن شاخه نیلوفرین با طراوت یاس های باران خورده ای و لطافت آن قطره شبنم بر روی گلبرگ

توخود حکایت همه افسونگران عالمی و مغرور تا بلندای جمال و جلال شبی خیالت را میخواهم تا

تو را درآغوش گیرم که برایم بخوانی از همان لالایی های عاشقانه ات زمزمه های خدایی ات تا

دلسپاری ها و قصه های تلخ تنهایی ات برایم بخوانی تا در آغوش تو آرام گیرم و دوستت دارم هایم

را برای تو جای گذارم شاید از برق آذرخش چشمهای تو دوباره جان بگیرم .....!